13 اسفند 1396 - 11:39

لیبرالیزه و نرمالیزه کردن جامعه با توسعه اقتصادی غیربومی

تهدید نرم اقتصادی با الگوهای مختلفی کشورهای هدف را آماج خود قرار می‌دهد. الگوی سلبی و ایجابی دو الگوی کلان تهدید نرم اقتصادی به شمار می‌آید. تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی نمونه‌هایی از الگوی سلبی تهدید نرم اقتصادی است. در الگوی سلبی از قدرت اقتصادی مستقیم برای تغییرات استفاده می‌شود.الگوی ایجابی تهدید نرم اقتصادی، بر ابزارهای نرم و قدرت اقتصادی غیر مستقیم متکی است.
نویسنده : رسول سنایی راد
کد خبر : 261
به گزارش رهنما به نقل از بصیرت ، تهدید نرم اقتصادی با الگوهای مختلفی کشورهای هدف را آماج خود قرار می‌دهد. الگوی سلبی و ایجابی دو الگوی کلان تهدید نرم اقتصادی به شمار می‌آید. تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی نمونه‌هایی از الگوی سلبی تهدید نرم اقتصادی است.
تغییر با قدرت اقتصادی مستقیم
 در الگوی سلبی از قدرت اقتصادی مستقیم برای تغییرات استفاده می‌شود. قدرت اقتصادی مستقیم عبارت است از: «دستکاری عامدانه و اندیشیده شدۀ منابع اقتصادی توسط یک دولت با هدف تأثیرگذاری مستقیم روی رفتار دولت دیگر و وادار کردن آن به انجام یک رشته از اقدامات که در شرایط عادی و از روی ارادۀ خودش آنها را انجام نمی‌داد.»(سیف و همکاران، 1392: 13) براساس این تعریف قدرت اقتصادی مستقیم، با اعمال فشارهای اقتصادی و ايجاد خلل در ساختار اقتصادي کشور هدف، محاسبات دولتمردان را تغییر داده، سپس اراده او را سست و در نهایت وادار به تسليم خواسته‌های اعمال‌کننده قدرت اقتصادی می‌کند. البته وجوه دیگری از هدف‌گذاری در اعمال قدرت اقتصادی مستقیم نیز وجود دارد. یکی از این وجوه، اعمال نفوذ اقتصادی در کشور هدف و در اختیار گرفتن زمام کالاهای استراتژیک کشور است. به طور طبیعی دولت‌هایی که از این حیث به خارج وابسته باشند، با کوچک‌ترین تکانه‌های اقتصادی مانند تحریم، متزلزل شده و توانایی ایستادگی در برابر زورگویی‌ها و دیپلماسی اجبار کشورهای قدرتمند را نخواهند داشت. وجه دیگر اعمال قدرت اقتصادی مستقیم، هدف قرار دادن مردم است. این دسته از اعمال قدرت که از آن به قدرت هوشمند یاد می‌شود، محاسبات مردم را تغییر داده و ضمن سایش اراده و آستانه تحمل آنها، تقابل و رویارویی مردم و دولت را دامن می‌زند.

تغییر با قدرت اقتصادی غیر مستقیم
الگوی ایجابی تهدید نرم اقتصادی، بر ابزارهای نرم و قدرت اقتصادی غیر مستقیم متکی است. قدرت اقتصادی غیر مستقیم به رشد فزایندۀ وابستگی متقابل اقتصاد سیاسی جهان از دهۀ 1970 تاکنون و همچنین حضور قوی و روشن‌تر اقتصاد در روابط بین دولت‌ها برمی‌گردد. «فونباشی» از آن به عنوان «قدرت پنهان» یک دولت در میان سایر دولت‌ها، «سوزان استرنج»؛ «قدرت ساختار» که در آن دولت‌ها می‌توانند از طریق نفوذ اقتصادی برای کسب قدرت و برای دستیابی به اهداف ملی تلاش کنند. «کرشنر» برای توضیح این نوع قدرت از واژه‌های «نفوذ» و «وابستگی» استفاده کرده است. (همان) غایت تهدید نرم اقتصادی با الگوی ایجابی، لیبرالیزه کردن جامعه هدف و نرمالیزه کردن رفتار بازیگر انقلابی است.
با این توصیف قدرت اقتصادی غیر مستقیم دلالت بر خفی بودن و ناملموس بودن تأثیرگذاری قدرت بر بازیگر هدف دارد. هر قدر اعمال قدرت از شکل عریان به نرم و غیر ملموس گرایش داشته باشد، خطرناک‌تر خواهد بود؛ زیرا واکنش به پدیده تهدید به درک تهدید وابسته است. به میزان عمق درک تهدید از یک پدیده‌ای، واکنش به آن نیز به همان میزان نشان داده خواهد شد. برای نمونه، بصیرت و شناختی که رهبر معظم انقلاب از پیوستن به تجارت جهانی دارند، این گونه نسبت به این پدیده نشان داده‌اند؛ «امروز همه‌ دستگاه‌های مختلف، مروّج جهانی‌سازی شده‌اند!... اگر ما به تجارت جهانی نپیوندیم، پدرمان درآمده است! خوب؛ آن طرف قضیه را ملاحظه نمی‌کنند که این تجارت جهانی و این جهانی‌سازی در تجارت و در بخش‌های دیگر اصلاً کار کیست، چه کسی دنبال این قضیه است. بنده در اساس با تجارت جهانی مخالف نیستم. از چندی پیش از این‌ـ از زمان ریاست‌جمهوری قبلی تا امروز‌ـ که دنبال این قضیه هستند، بارها با من صحبت کرده‌اند. بنده هم گفته‌ام آن‌روز که ما بتوانیم با بنیه‌ کافی وارد این میدان شویم، اگر نشویم به خودمان ظلم کرده‌ایم.»(15/1/1381)
روش‌های تبلور الگوی
 ایجابی تهدید نرم اقتصادی
با توجه به تعاریف ارائه شده از الگوهای مختلف سلبی و ایجابی تهدید نرم اقتصادی و همچنین مرور سیر و روند اعمال آن از سوی قدرت‌های سلطه‌جو، می‌توان به برخی از روش‌ها و طرق مختلف تجلی الگوی ایجابی تهدید نرم اقتصادی اشاره کرد:
1ـ نسخه‌های غیربومی توسعه اقتصادی: از جنگ جهانی دوم به بعد یکی از راه‌های نفوذ نظام سلطه ترویج و جهانی کردن نظریه‌ها و الگوهای توسعه اقتصادی تدوین یافته در آکادمی‌های غربی است. متأسفانه پس از انقلاب به ویژه پس از پایان جنگ و شروع سازندگی، این نظریه در حوزه تصمیم‌گیری نفوذ یافت و اقتصاد ایران را در چنبره خود گرفت. در واقع خودکم‌بینی برخی از نخبگان در برابر الگوهای توسعه و بعضاً عدم اعتقاد به اقتصاد اسلامی باعث شد تا اقتصاد ایران طعم نظام اقتصاد اسلامی را نچشد.(بیانات رهبر معظم انقلاب، 13/10/1386)
به رغم تأکیدات مکرر رهبر حکیم انقلاب مبنی بر طراحی الگوی پیشرفت ایرانی‌ـ اسلامی، هنوز عده‌ای تحت غلبه گفتمان اقتصاد لیبرالی و نئولیبرالی به این فکر هستند که برای نائل آمدن به اقتصاد توسعه‌یافته و برای کوتاه‌تر کردن مسیر توسعه، لاجرم باید از سیاست‌هایی که خارج از چارچوب سنتی ما است، پیروی و به آن عمل کرد و به سمت هم‌پیوندی بیشتر با اقتصاد جهانی رفت. شکی نیست که نفوذ الگوهای توسعه‌ غیر بومی یا برون‌زا در برنامه‌های کلان و سیاست‌گذاری‌های اقتصادی، علاوه بر آثار سوءاقتصادی بر جامعه، پیامدهای فرهنگی و سیاسی متناسب با خود را نیز به همراه خواهد آورد.
2ـ‌ ترغیب به اقتصاد و تجارت آزاد: ترغیب به اقتصاد و تجارت آزاد یکی از تهدیدات نرم اقتصادی غرب‌محورانه است. در راهبرد امنیت ملی آمریکا آمده است: «ارتقای دموکراسی‌های کارآمد و گسترش سعادت از طریق تجارت آزاد». پیش فرض این ایده، این است که آزادی اقتصادی به افراد قدرت بیشتری می‌بخشد و افرادی که واجد قدرت بیشتری می‌باشند، بیش از پیش به دنبال آزادی سیاسی هستند. منظور از آزادی اقتصادی، اقتصاد لیبرالی یا کاپیتالیستی است. سخنان جان کری در رابطه با اراده‌ آمریکا برای تغییر از طریق تجارت، این غرض را نشان می‌دهد: «ما مطمئناً روی این موضوع متمرکز خواهیم ماند، اما درعین‌حال ما می‌خواهیم کارمان را با فکر پیش ببریم و تجارت یکی از بهترین راه‌های ایجاد منافع است و اگر شما خواهان باشید، وسیله‌ای است برای ایجاد تغییر.»
در حقیقت به باور استراتژیست‌های غربی و آمریکایی نفوذ لیبرالیسم اقتصادی بهترین راه ممکن برای تغییر ایدئولوژی اسلامی در ایران است. برای نمونه فرید زکریا در کتاب «آینده‌ آزادی» می‌نویسد: «تمام تأکیدی که بر دگرگونی اسلام می‌شود بی‌جاست. عامل اصلی که مسیحیت را با مدرنیته سازگار کرد، این نبود که ناگهان کلیسا تفسیرهای لیبرالی از تئولوژی را پذیرفت. عامل اصلی مدرنیزاسیون جامعه بود؛ تا جایی‌که کلیسا مجبور شد خود را با دنیای اطرافش وفق دهد... اسلام هم اگر در جامعه‌ای پیشرفته و کاپیتالیست قرار گیرد، تغییر خواهد کرد.» (زکریا،1390: ۱۷۷)
3ـ هضم در اقتصاد جهانی: یکی از ابزارهای قدرت سلطه برای تغییر رفتار دولت‌ها ادغام آنها در اقتصاد و تجارت جهانی است. به زعم آنها هر قدر دولت‌ها در اقتصاد جهانی هضم شوند، رفتار آنها بیشتر از قابلیت تنظیم با نرم‌های جهانی برخوردار خواهد شد. اوباما معتقد بود که «اگر آنها (ايراني‌ها) درگير تجارت بين‌المللي بشوند و سرمايه‌گذاراني در آنجا حاضر شوند و اقتصادشان در اقتصاد جهاني بيشتر ادغام شود، از بسياري جهات براي‌شان سخت خواهد بود كه رفتارهايي داشته باشند كه برخلاف نرم‌هاي بين‌المللي است.» رهبر معظم انقلاب بارها درباره آسیب‌ها و مخاطرات این راهبرد غرب هشدار داده‌اند.

پایگاه بصیرت / گروه اقتصادی/سیامک باقری چوکامی
 
منبع: بصیرت

ارسال نظرات